تیک تاک...تیک تاک...بیچاره ساعت های دیواری...!

درسته الان (غیر از ساعت های دیجیتالی)نوعی از ساعت های دیواری هستند که ثانیه شمارشان بدون کوچکترین سر و صدا روی اعداد سر می خورد و ما انسان ها می گوییم  به به چه قدر خوب!چی بود ساعت های قبلی که هی می گفتند تیک تاک تیک تاک...سرمون رو می بردند!...ولی...ولی واقعا تیک تاک بده؟!بده که هی میگه تیک تاک ...هوش دار...وقت رفت...هوش دار...عمر رفت...تیک تاک...تیک تاک...

بیچاره  ثانیه شمار ساعت ها ی دیواری!

هم آنهایی که تیک تاک می کنند و هر چند تعداشان کمتر و کتر می شود باز غصه می خورند از بی توحهی انسان ها ...

و هم آنهایی که سر می خورند و  و در عین بی صدایی ،در عین سکوت فریاد می کشند ...فریادی خاموش...که شاید انسان ها از سرعت سر خوردنشان سرعت گذر زمان را دریابند ، به شرطی که نه تنها ساعت را نگاه کنند  که  آن را بفهمند ...

بیچاره ساعت های دیواری با تیک تاکشان ، با سکوتشان...

و شاید بیچاره انسان ها...با غفلتشان...

تیک تاک...تیک تاک...

----------------------------

"یک مسافر"

 

دختری که پدرش حضرتِ طاهاست منم...(شعری پرمحتوا و تاثیر گذار)

سلام

شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) بر همه شیعیان و دوستداران آن حضرت  تسلیت باد.

درسته ایام فاطمیه تمام شد ولی این حرف این شعر  ساده  ولی  پرمحتوا و تاثیرگذار ، همیشه تازه است . شعریه که تا آخرش باید خوند و اصلا خلاصه و مفید و نقطه ی اوجش  آخرشه ! هر چند ا فایل صوتی و یا تصویری این تاثیری دیگر و بهترتر دارد!

(که متاسفانه  من فایل صوتی یا تصویری رو ندارم دوستان یک خواهشی دارم از شما ،اگر فایل صوتی این شعر رو دارید (که توسط شاعرش خونده شده)  حتما لطف کرده و خود فایل یا آدرس دانلودش را بهم بگید چون  از وقتی اون  فایل رو گم کردم دنبالشم. مدت ها قبل بود که فکر کنم یکی از دوستان از شبکه ماهواره ای  سلام  ضبط کرده بود و شاعری جوان با شور و احساس خاصی این اشعار رو می خواند ولی متاسفانه نمی دونم چطور شد دیگه فیل رو گم کردم!!پس اگه کسی از شما خبری داشت ندایی دهد! یا علی)

این حدیثِ غمِ زهراست که بی خاتمه است
زخمِ خورشید بُوَد ، خطبه ای از فاطمه است

او برای هدفش چادرِ خود را سر کرد
خطبه ای خواند و دفاع از شرفِ رهبر کرد
سینه اش را سپرِ رهبرِ خود ، حیدر کرد
پشتِ آن پرده ، چه بی پرده سخنرانی کرد
پسِ دریایِ سخن صحبتِ طوفانی کرد

گفت : ستایش خدا را به تمامِ نعمش
شُکر از آن مرحمت و جود و سخا و کرمش

دختری که پدرش حضرتِ طاهاست منم
آنکه از لطفِ پدر ، ام ابیهاست منم
آنکه در ارض و سما زهرۀ زهراست منم
عصمتِ مطلقم و جلوۀ سرمد هستم
همسر شیر خدا ، دختِ محمد هستم

پدرم حاکمِ دین ، رهبرِ اسلام بُوَد
پدرم بت شکن و مجریِ احکام بُوَد
پدرم ختمِ رُسُل ، صاحبِ اکرام بُوَد
پدرم بندۀ حق ، عاشق و دلدادۀ اوست
پدرم احمدِ مختار فرستادۀ اوست

بررسی ساده و مصور چند موتور جستجوگر ایرانی (قسمت دوم)

سلام

در ادامه مطلب قبلی ،به عنوان بخش دوم در این نوشته به بررسی دو موتور جستجو گر ایرانی بیاب و سلام می پردازیم.

جستجوگر بیاب biaab.ir  

بالای لوگو نوشته:بهترین ابرجستجوگر ایرانی (در سایت پیوندها با عنوان فراجستجوگر بیاب معرفی شده است)

طبق معمول واژه ی " هفت اقلیم " وارد کادر کرده و جستجو را شروع کردیم.بیاب نتایج زیادی رو پیش روی ما ردیف کرد ما هم با شوق فراوان دنبال آدرس وبلاگ خودمون گشتیم که با کمال تاسف توی بیت صفحه ی اول  نتایج خبری از هفت اقلیم کوچک و گمنام مانبود!! حالا شاید  تو صفحات بعدی بود  و ما دنبالش نگشتیم !اصلا چرا بگردیم ! چون دیده بودیم  پارسی جو تو صفحه دوم  وبلاگ ما رو آورده و اینجا تا صفحه ی بیست هم نبود !!! به هرحال کلا ظاهر این جستجوگر به دلم ننشست ! شاید به خاطر فونت بزرگش بود یا آگهی های یک شکل چپ و راستش! یا حتی به خاطر لوگوی نه چندان جذاب انگلیسی آن!

این هم بگم که بیاب رنکینگ اکثر سایت ها رو هم در مقابل نتایجش مشخص می کنه (دیگه من نمی دونم محاسبه ی رنکینگش چطوریه و از کجا آمار می گیره!).
یک چیز جالب این بود که وقتی از قسمت پایین صفحه بیاب که اسم چند موتور جستجو رو همراه با لینکشان گذاشته روی  salam.ir کلیک کردم(تصویر شماره 1) این صفحه اومد که حتی نتیجه ی جستجوی آدرس تایپ شده سلام رو هم اشتباها www.salma.ir آورده!!!این دیگر خیلی  مایه ی تعجبه!!!(تصویر شماره 2)

شاید اشتباهی صورت گرفته باشد و  یک حرف ای انگلیسی  A جابجا شده باشد ولی به هر حال چنین اشتباهی از موتوری که با عنوان فرا جستجوگر  معرفی می شود  بعید است!! در حالی که آدرس خود بیاب www.biaab.ir در موتور جستجوگر سلام خیلی راحت پیدا و نمایش داده می شود(البته به عنوان چهارمین نتیجه)( عکس شماره 3) ادامه مطلب...

بررسی ساده و مصور چند موتور جستجوگر ایرانی (قسمت اول)

سلام

چند ماه پیش بود که  بعد از آشنایی با سیستم عامل لینوکس قاصدک (که در ایران روش کار شده)خواستم ببینم ایران  چی داره در مورد موتورهای جستجو! به همین خاطر سرکی زدم به سایت پیوندها و با اسامی نسبتا زیادی روبرو شدم که می گفتند ما جستجوگریم!البته  یادم نمیاد آن زمان جستجوگر سلام رادیده باشم!به هر حال از آن جایی که بنده هر چند متخصص کامپیوتر و نت نیستم اما بر حسب علاقه خواستم یک تست ساده ی اول ابتدایی! از این موتورهای جستجو بگیرم! پس رفتم سایت پیوندها و از اونجا از لیست موتورهای جستجو چند مورد رو انتخاب کرده و تستم رو انجام دادم. البته اینم بگم این دفعه جستجوگر سلام اول از همه بالای لیست بود.

در این نوشته که در دو بخش ارائه می گردد کلا 6 جستجوگر ایرانی  به ترتیب زیر مورد بررسی ساده ی  بنده قرار گرفته اند:

بخش اول :  4 جستجوگر  ریسمون ، پارسی جو ، جاماسپ و جس جو .

بخش دوم  : 2 جستجوگر  بیاب و سلام

خوب بریم سر  تست و بررسی همراه با عکس از صفحات جستجو گرها که اینطوری حداقل با شکل و شمایل و لوگوی آنها هم آشنا می شویم!  راستش خواستم برای امتحان این جستجوگرها اسم وبلاگ گمنام خودم  "هفت اقلیم   7eghlim.blog.ir  "رو امتحان کنم،اون هم  با عنوان کلی "هفت اقلیم"بدون هیچ کلمه ی اختصاصی اضافی که تو شناسایی وبلاگ من کمک کنه! پس هفت اقلیم رو تو کادر جستجو وارد کرده و جستجو رو شروع کردم !

 

  جستجو گر ریسمون www.rismoon.com

زیر لوگو نوشته: "نخستین موتورر جستجوی مستقل پارسی"
بالای کادر جستجو چهار گزینه دارد با نام های: وب،اخبار،اطلاعات 118 و شعر و ادب
دو گزینه جدید هم در پایین کادر  دارد:
تقویم:که تقویم میلادی قمری و شمسی رو همراه با تمام مناسبت های ا«ها نشان می دهد
تبدیل تاریخ:که لینکی است به سایت  تایم دات آی آر time.ir که این سایت ساعت و  تقویم همراه با مناسبت ها است و در پایین صفحه بخشی برای تبدیل تاریخ ها به یکدیگر دارد
در کادر جستجو قسمتی وجود دارد که در آن دسته بتدی های مختلفی جهت  محدود کردن جستجو صورت گرفته مثل جستجو در اخبار،کامپیوتر ،دانش،جامعه و ...
در قسمت اخبار بخشی برای نشان دادن تیتر آخرین اخبار وجود دارد در بخش اطبلاعات 118 نوشته که متاسفانه این سرویس از جانب مخابرات به طور کامل قطع شده است. در قسمت شعر و ادب هم من تغییر و امکان خاصی ندیدم ریسمون از فهرست Link.ir به عنوان مرجع پیوند خود استفاده می کند.

ریسمون  در جستجوی واژی مورد نظر ما "هفت اقلیم" فقط بیست مورد نتیجه داشت که هفت اقلیم خودمان در بین آنها نبود!...(ادامه مطلب)

چرا ،باید و نباید و کاش در رابطه با شرکت بیان

سلام

من زیاد با شرکت بیان آشنا نیستم و مثل بقیه از طریق خدماتی که ارائه می دهد(مثل همین سرویس بلاگ،ایمیل هد و موتور جستجوی سلام و مسابقه برنامه نویسی بیان  و صندوق) با اون آشنا هستم و می دانم که شرکتی خصوصی است که کارش درسته!(خدماتش عالیه) و این خدمات رو باید قدر دانست

این سرویس وبلاگ دهی بلاگ که کار شرکت بیان است آنقدر خوب و حرفه ای طراحی شده که من واقعا حیفم میاد که ازش تعریف نکنم!! و تا بحال هم بنا به توصیه من چندین نفر به اینجا مهاجرت کرده اند(البته بدون دعوت نامه!) .واقعا جای تشکر دارد چون من وقتی می بینم سرویسی چنین عالی آ« هم با پسوند  دات آی آر  و با دیتا سنترهایی که در ایران قرار دارند چنین امکاناتی رو با محیطی کاربر پسند و با سرعتی خوب ارائه می دهند خیلی خیلی خوشحال  می شوم و به نوعی احساس غرور می کنم! و فکر می کنم اگر مشکل خاصی نباشد باید از این خدمات حمایت کرد .در زیر دو مورد خواندنی از رفتار شرکت بیان رو در مقابل صدا و سیما و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات آورده ام

بهانه نوشتن این نوشته اینه که در بلاگ رسمی بیان دیدم که از رسانه ملی آمده اند برای مستند سازی در مورد این شرکت به عنوان شرکتی  که توسط چند جوان نخبه به اینجا رسیده ولی ...بهتره اون قسمت مهمش رو که به نظرم خیلی جالبه و بیانی ها خوب جواب صدا و سیمایی ها رو داده اند ،خودتون بخونید و ببینید آیا شایسته نیست که بهتر از این  از شرکت های نوآوری مثل بیان حمایت کرد؟

"چند وقت پیش تهیه کننده یکی از برنامه های زنده و مطرح تلویزیون در تماس با بیان اعلام کرد که برای ارائه الگو به جوانان و امید بخشی به مردم قصد دارد مستندی از فعالیت های بیان تهیه و در برنامه خود پخش کند.
وقتی مستند سازان این برنامه در بیان حاضر شدند اعلام کردند که...

تذکره المقیمین!!

همه  در این دنیا مسافریم
آن که دانست دلش را برمی دارد و با پای خود می رود...

 

کودکانه

به نام او که حق است

سلام

یادش به خیر وقتایی که کودک بودیم!شاید چیزی شبیه شازده کوچولو بودیم!!با دیدن همدیگه خوشحال می شدیم و لبجندی به پهنای صورت بر لب می نشاندیم!!...نه؟!..باشه  قبول ! لبخند نه ...بلکه خنده ...چقدر صاف و بی ریا بود اون خنده ها ...و خوب اگرغباری نیز در ته ان خنده ها بود کودکانه بود و زود گذر...

یادش به خیر وقتایی که هنوز آتاری برایمان آرزویی بود با اون بازی  هواپیمای ساده اش که برای ما دنیایی بود...هر چند اونوقت ه هنوز ما بودیم و بازی های انسانی مان!!!شمشیر بازی،  هفت سنگ،والیبال و فوتبال و بازی هاس سنتی تر  با سنگ و چوب و ...

یادش به خیر اون وقتایی که برای دوستانمان کارت تبریک 5 تومانی می خریدیم و با چه حس و حالی پشتش رو پر می کردیم از شعر و جملات قشنگ (با طعم غلط های املایی!!)،پرش می کردیم از اشکالی که مثلا گل بودند و سبزه...ای ی ی ی...چه روزایی بودند ...روزایی بودند  که آدم بزرگ نبودیم...

راستش فکر می کنم چقدر خوشبختند آنهایی که تو بزرگسالی هم هنوز هم که هنوزه کودکانه های تو وجودشون دارند...اینا اونایی هستند که شازده کوچولو با دیدنشان هیچ وقت نمی گفت :"این آدم بزرگ ها چقدر عجیب اند..."

پس می نویسم به یاد دوران کودکی که کودکانه پشت کارت تبریک های کوچکمان می نوشتیم :

دو شاخک انارک

عید شما مبارک